شباهت بینهایتی که تا چندین و چند وقت، همه را به اشتباه میانداخت. از همان زمان، همان «خیلیها» حدس زدند که پدیدهای دیگر وارد موسیقی پاپ شده. عشق من باش، فروش خوبی کرد، خواننده جوان و تازهکار، کم کم راه ستاره شدن را طی کرد تا رسید به آلبوم آخرش؛ آرامش. وقتی که «خیلیها» او را صدرنشین جدول فروش سال ۹۱ کردند. بهنام صفوی در اواخر ۲۸ سالگیاش، دو آلبوم، کلی تک آهنگ در آلبومهای مشترک و به اضافه «خیلی» طرفدار دارد؛ معجونی که کار را برای هر خوانندهای (بخصوص از نوع جوانش) سخت میکند. در شلوغی تور کنسرتش در جای جای ایران و به بهانه استقبال از آلبوم آخرش با او از هر دری صحبت کردیم؛ از رفاقتش با رضا صادقی گرفته تا خواستههای همان «خیلیها».
فاصله سه ساله بین دو آلبوم زیاد نیست؟ آن هم در فضای کنونی موسیقی پاپ ما که همه چیز با سرعت تغییر میکند.
حق با شماست؛ ولی تولید آلبوم آرامش تقریبا دو سال و نیم زمان برد. آن هم به خاطر اینکه مشکلی در مورد مجوز نشر داشتیم و کار آلبوم خیلی طول کشید. کار تولید و دریافت مجوز، معمولا به طور موازی پیش میرود. در نتیجه من مجبور شدم نزدیک به یک سال را فقط برای گرفتن مجوز و دوندگیهایش وقت صرف کنم و خب طبیعتا روند تولید قطعهها کندتر شد. اگر این مشکل وجود نداشت، قطعا آلبوم حدود هفت، هشت ماه زودتر وارد بازار میشد.
ایراد از کجا بود؟ قطعههایی که میشنویم، مشکل خاصی ندارند...
بیشتر مشکل مربوط به آلبوم قبلیام بود و حاشیههایش که شکرخدا حل شد.
برای انتخاب ترانه و آهنگ فقط خودتان تصمیم میگیرید یا با گروه این کار را انجام میدهید؟
چند نفری با هم تصمیم میگیریم ولی نظر نهایی را خودم میدهم. درواقع کار اصلی با مشورت پیش میرود و آخرش، انتخاب با من است. ولی وقتی کار را برای تنظیم به تنظیم کننده میدهم، دیگر خودم دخالتی در آن ندارم. چون به تنظیم کننده اعتماد میکنم. بعدش اگر نظری وجود داشته باشد، گاهی قبول میشود و در حد دو، سه درصد در کار تغییر میدهیم. البته تغییرات معمولا خیلی خیلی جزئی است.
برای انتخاب ترانههای این آلبوم، چقدر قدرت انتخاب داشتید؟
راستش را بخواهید، چیزی حدود ۷۰۰-۸۰۰ ترانه داشتیم. ترانههای مختلفی از این طرف و آن طرف به دستم رسید که در نهایت از بین آنها فقط همین ۸-۹ تا انتخاب شدند.
نکتهای که به طور واضح در آلبوم جدید وجود دارد، این است که نسبت به آلبوم قبلی، هم صدا پختهتر شده و هم آهنگسازی قویتر، ولی شاید مشکل در انتخاب ترانهها باشد. به نظرِ بهنام صفوی، نباید با این آهنگسازی خوب، از ترانههای بهتری استفاده میشد؟
انتخاب ترانه کمی سلیقهای است. البته یک سری محدودیتهایی هم در همه انتخابها وجود دارد؛ مثلا خوانندهای که یک پروسه یک ساله را برای آلبوم میگذارد، در این مدت ترانههای محدودی به دست میآید. ممکن است بعد از اینکه کار آلبوم تمام شد، یک سری ترانههایی به دستش برسد که قابلیت کار کردن داشته باشد. ولی دیگر کار از کار گذشته و نمیشود آن ترانه را استفاده یا جایگزین کرد. درواقع در پروسه تولید هر آلبوم، زمان برای انتخاب ترانه هم محدود است و خواننده سعی میکند بهترین انتخاب را داشته باشد. من به شخصه به خاطر مخاطبانی که دارم و سبک موسیقی پاپ، سعی میکنم همیشه ترانههایی را انتخاب کنم که از لحاظ مفهومی، ساده باشند. خیلی دوست ندارم سراغ ترانههای پیچیدهتر بروم.
خب این در تضاد با آهنگسازی کار نیست؟ اینکه آهنگ بسیار خوب باشد ولی ترانه به نسبت ضعیف!
خب من دوست دارم هر کسی با هر رده سنیای و هر تعریف فرهنگی، آهنگ را بفهمد و با قطعات ارتباط برقرار کند. دوست ندارم آنقدر کار سنگین شود که نتواند آن را بفهمد. یعنی دوست دارم کسی که ۱۲سال سن دارد شعر را بفهمد و آن را حفظ کند تا سنین بالاتر. مثلا آلبوم عشق من باش حتی افراد ۶۰ ساله را درگیر کرد. این، از سادگی و همه فهم بودن ترانههاست.
در آن زمانی که آلبوم «عشق من باش» منتشر شد، به عنوان پدیده موسیقی معرفی شدید. در این آلبوم چه برگ برندهای رو کردهاید که بخواهید همان روند در صدر بودن را ادامه دهید؟
اول، کمی توضیح بدهم؛ آلبوم اولم که منتشر شد، خیلیها من را کوبیدند، به نوعی اذیتم کردند. مدام میگفتند که صدایم شبیه رضا صادقی است و دارم تقلیدی میخوانم و چه و چه. ولی عشق من باش به خودی خودش گرفت، نه به خاطر حرف و حدیثهایی که به وجود آمد. حتی در سایتها و مجلهها نوشتند که این آلبوم به درد نمیخورد. ولی الان به جایی رسیدهام که دیگر نمیگویند آن کار تقلیدی بوده. میگویند آن کار خوب بوده و حالا باید آلبوم جدید را با آن مقایسه کنیم! من به همه این حرفها میگویم حاشیه! من دوست دارم کارم را به نحو احسن انجام دهم و سعی کنم مخاطبانم را راضی نگه دارم؛ همین.
اینکه برای آلبوم قبلی چه اتفاقاتی افتاد به کنار، ولی برگ برنده آلبوم جدید چیست؟
تمام چیزی که میتوانم بگویم این است که یک کار خوب و خوش حس برای راضی کردن مخاطبانم تحویل دادهام! کاری خوش حس و حال درخور خیلیهایی که من را حمایت کردند. من هیچوقت دنبال این نیستم که یک کاری جمع کنم که ادعا کنم خیلی خاص است. من در حد توانم کار را خوب از آب در آوردهام و فقط همین!
آن روزها که همه از تقلیدی بودن صدایتان میگفتند، خود رضا صادقی وسط آمد و گفت که صدای شما تقلیدی نیست و کاملا مختص به خودتان است.
بله. خود رضا که کلا مشکلی نداشت. ولی این حاشیهها توسط یک سری افراد و مطبوعات ساخته شد.
پس رابطه خودتان با رضا صادقی خوب است؟
بله. صد در صد خوب است! بینهایت خوب است...
اینکه صادقی گفته بالاخره با شما یک کنسرت مشترک برگزار میکند. نظر شما در مورد این قضیه چیست؟
خب حتما میشود دیگر!
دوست دارید با هم کار کنید؟
چرا که نه؟! خیلی هم خوب است. من خیلی از این اتفاق استقبال میکنم.
پس برای شما مهم نبوده و نیست که معروف شدنتان زیر سایه شباهت صدایتان به رضا صادقی باشد؟
نه. چون برای من مهم این است که یک کار خوب ارائه دهم. حاشیههایش برایم مهم نیست. حاشیه همیشه وجود داشته و خیلیها هم دوست دارند این حاشیهها را بسازند. من طرفداران خودم را دارم. به نظر من هنر، پرتویی از الطاف الهی است. یعنی اگر اینطوری به قضیه نگاه کنیم مثل این میماند که هر اثری که تولید میشود، امضایی از طرف خدا دارد. پس فرقی نمیکند که توسط رضا صادقی خوانده شود یا من! هر کسی که بتواند آن زیبایی را به مردم بشناساند، فرقی نمیکند اسم چه کسی بر آن باشد، مهم این است که آن کار تولید شود.
ادامه این مصاحبه و بحثی راجع به سبکهای مختلف آلبوم «آرامش» در همشهری جوان ۳۶۰
محبوبه شعاعی